هفته نامه دنیای خودرو: خودروهای کلاسیک همیشه جذابند اما بررسی نکات حاشیهای پیرامون این خودروها حتی خواندنیتر هم هست. در این بخش قصد داریم تعدادی از اعداد هیجانانگیز و جذاب مرتبط با این خودروها را مرور کنیم.
گشتاور موتور بیوک GSX مدل ۱۹۷۰، رقم باورنکردنی ۶۹۱ نیوتنمتر بود، رقمی که حتی در معیارهای امروزی هم گشتاور بسیار بالایی است. برای مقایسه بد نیست بدانید گشتاور مرسدسبنز E63 AMG مدل ۲۰۱۴، تنها ۳۰ نیوتنمتر از گشتاور این خودرو بیشتر است. بیوک GSX یکی از بینظیرترین و ماندگارترین خودروها در تاریخ ۱۱۰ ساله بیوک است، خودرویی که تنها برای جلب توجه علاقهمندان جوان به محصولات بیوک در دهه ۷۰ ساخته شده بود. موتور این خودرو ۷٫۴ لیتر حجم داشت و جنرالموتورز به صورت رسمی قدرت آن را ۳۶۰ اسببخار اعلام کرده بود هر چند بسیاری معتقدند رقم قدرت واقعی این موتور بیش از این عدد است و جنرالموتورز برای کاهش حق بیمه، قدرت خودرو را کمتر از میزان واقعی آن اعلام کرده. البته یک خودروی عضلانی با برند بیوک چیزی نبود که جوانان را به سمت خود جلب کند، آن هم در دورانی که میشد پونتیاک GTO و Trans AM و شورولت کامارو را از محصولات جنرالموتورز خرید. در سال ۱۹۷۰ تنها ۶۷۸ دستگاه از این خودرو به فروش رسید (یا دقیقتر بگوییم فقط ۶۷۸ نفر بودند که حاضر شدند برای خریدش پول بدهند) و امروزه یکی از نایابترین بیوکهای نیم قرن اخیر است.
مطابق قوانین فدراسیون جهانی اتومبیلرانی در اوایل دهه ۶۰، تنها خودروهایی مجاز به شرکت در رقابتهای گروه ۳ قهرمانی جهان بودند که حداقل ۱۰۰ دستگاه از آنها برای فروش به خریداران عادی از سوی شرکت خودروساز تولید شده باشد. هدف این قانون آن بود که خودروهای شرکتکننده با مشخصات خودروهای خیابانی در رقابتها شرکت کنند تا از این طریق توان خودروسازان برای ساخت خودروهای خیابانی که توانایی شرکت در رقابتهای اتومبیلرانی را هم داشته باشند سنجیده شود و فراری ۲۵۰ GTO هم دقیقاً برای شرکت در همین رقابت ساخته شده بود. البته انزو فراری بزرگ اصلاً حاضر نبود از این قانون پیروی کند. او معتقد بود خودرو تنها باید برای پیست اتومبیلرانی ساخته شود و خریداران خودروهای اسپرت خیابانی را رانندههای ترسویی میدانست که جرأت راندن در پیست را ندارند. تنها هدف او از تولید خودروهای خیابانی و فروش آنها، تأمین هزینههای بالای تیم مسابقهایاش بود و به همین دلیل به هیچ عنوان حاضر نبود زیر بار تولید ۱۰۰ دستگاه خودرو برود ضمن آنکه میخواست خاص بودن این خودرو را هم حفظ کند و اینجا بود که راه حل هوشمندانهای به ذهنش رسید؛ وقتی فدراسیون جهانی اتومبیلرانی نمیتواند در خط تولید حاضر شود و خودروها بشمارد، چرا به آنها راست بگوییم؟! و اینگونه بود که انزو فراری دستور داد برای فریب فدراسیون جهانی اتومبیلرانی شماره سریال ۲۵۰ GTOهای تولید شده به ترتیب نباشد و بین شمارههای هر دو خودرو تعدادی فاصله قرار داد تا از این طریق و بر اساس شماره شاسیهای خودروهای ثبت شده، تعداد تولید این خودرو حتی اندکی بیش از ۱۰۰ دستگاه بود. این در حالی است که مجموع تولید این خودرو در نهایت حتی به ۴۰ دستگاه هم نرسید. انزو فراری، روحت شاد!
برگزارکنندگان رقابتهای مشهور Trans AM آمریکا در اواخر دهه ۶۰ میلادی برای افزایش هیجان این رقابتها و نزدیکتر کردن رقابت میان سه غول صنعت خودروسازی آمریکا حجم موتور خودروهای شرکتکننده را به ۳۰۵ اینچ مکعب (پنج لیتر) محدود کردند و این محدودیت سرآغاز تولید دو خودروی ماستنگBoss 302 و کامارو Z28 شد. مشکل اصلی جنرالموتورز و فورد آن بود که هیچ یک از آنها موتوری مناسب و قدرتمند با حجم کمتر از ۳۰۵ اینچ مکعب نداشتند. مهندسان شورولت برای حل این مشکل بلوک موتور ۳۲۷ را با سرسیلندر موتور ۲۸۳ پیوند زدند تا موتور ۳۰۲ اینچ مکعبی Z28 متولد شود. فورد البته در این زمینه مشکلات کمتری داشت چرا که در همان زمان در طیف موتورهای این شرکت موتور ۳۰۲ اینچ مکعبی وجود داشت اما این موتور از توان لازم برای شرکت در رقابتها برخوردار نبود و به همین دلیل مهندسان فورد سرسیلندر موتور ۳۳۵ را بر روی آن قرار دادند تا به این ترتیب BOSS 302 متولد شود. محدودیت برگزارکنندگان این رقابتها نتایج خوبی به دنبال داشت.
موتور مشهور M100 مرسدسبنز پیش از نصب بر روی مدلهای جاودانه ۴۵۰ SEL 6.9 در دهه ۷۰، به مدت ۲۶۵ دقیقه به صورت پیوسته مورد آزمون قرار میگرفتند که از این مدت ۴۰ دقیقه آن تحت فشار کامل بود تا هرگونه اشکال احتمالی آنها مشخص شود. این موتور با حجم ۶٫۹ لیتر میتوانست ۲۸۶ اسببخار قدرت و ۵۴۹ نیوتنمتر گشتاور تولید کند. سیستم روغنکاری این خودرو از نوع کارتل خشک بود و نیاز به ۱۲ لیتر روغن داشت. موتور توانمند این خودرو در کنار ضرایب دنده بلند باعث میشد این مرسدسبنز لوکس بتواند در دنده یک تا حدود ۱۰۰ کیلومتر در ساعت سرعت بگیرد. همه اینها البته ارزان هم نبود چرا که قیمت این خودرو در دهه ۷۰ در آمریکا حدود ۴۰ هزار دلار بود. با این پول در آن دوران میتوانستید دو کادیلاک بخرید و حتی با پول باقی مانده میشد یک کامارو هم خرید. البته بعضیها هم نظر مخالف این را داشتند و به همین دلیل از حدود ۷۴۰۰ دستگاه تولید شده از این خودرو بیش از ۱۸۰۰ دستگاه آن راهی آمریکا شده است.
شورولت کوروت در نخستین سال تولید خود تنها امکان انتخاب دو آپشن را برای خریداران فراهم میکرد؛ بخاری و رادیو! همه خودروهای تولید شده در این سال سفید رنگ، کروکی با سقف مشکی و تودوزی قرمز بودند و خریدار امکان هیچ انتخاب دیگری را نداشت. البته وقتی میگوییم همه خودروها منظور تنها ۳۰۰ خودرو است! شاید باورش سخت باشد اما شورولت کوروت در نخستین سال تولید (۱۹۵۳) اصلاً خودروی محبوبی نبود و بیش از شهرت به دلیل خصوصیات فنی و طراحی، به دلیل خرابیهای متعدد و کیفیت پایین مشهور شد و به همین دلیل در این سال تنها ۳۰۰ دستگاه کوروت به فروش رسید.
از خودروی کامارو COPO در سال ۱۹۶۹ تنها ۶۹ دستگاه تولید شده است تا جایی که چندی قبل یکی از آنها رکورد قیمت ۱٫۱ میلیون دلار را نیز در حراجی شکست. جالب است بدانید این خودرو اصلاً قرار نبود تولید شود چرا که جنرالموتورز هیچ برنامهای برای معرفی مدلهایی از کامارو با توان بیشتر از شورولت کوروت نداشت اما یک اتفاق و البته یک حسادت باعث تولید این خودرو شد. ماجرا به سال ۱۹۶۹ باز میگردد جایی که شرکت Yenko آمریکا با نصب موتور ۴۲۷ کوروت بر روی کامارو مدلهای Yenko Camaro را به تعداد بسیار محدود و برای شرکت در رقابتهای اتومبیلرانی تولید کرد. شورولت به دلیل آنکه این خودرو را تایید نکرده بود توانست جلوی حضور آن را در رقابتهای اتومبیلرانی رسمی آن دوران بگیرد اما استقبال از خودروی تولید شده توسط Yenko به حدی بود که مدیران شورولت را برای تولید خودرویی مشابه وسوسه کرد و نمونهای با عنوان COPO مخفف عبارتCentral Office Production Order (به معنی تولید به سفارش دفتر مرکزی) در سال ۱۹۶۹ معرفی کردند. این خودرو با موتور ۴۲۷ کوروت قدرتی برابر با ۴۲۵ اسببخار داشت اما نمونههایی از آن با موتور ZL1 تمام آلومینیومی هم ساخته شده است که اندازهگیریها قدرت آن را تا ۵۵۰ اسببخار نشان میداد. این خودروها با تواناییهای مسابقهای ساخته شده بودند اما همچنان اجازه تردد در خیابانها را هم داشتند.
رسیدن به سرعت ۳۰۰ کیلومتر در ساعت حتی در خودروهای امروزی هم رقم بالایی است اما خودروی Shelby Cobra 427 در اواسط دهه ۶۰ میلادی میتوانست با سرعت حدود ۳۰۰ کیلومتر در ساعت حرکت کند که برای آن دوران چیزی شبیه به معجزه بود. کارول شلبی نخستین سری از خودروهای Cobra را بر روی شاسی خودروی Ace انگلستان و با موتور ۲۸۹ فورد تولید کرد. این خودرو به دلیل تواناییهای فنی و شاسی مناسب، به سرعت مورد پذیرش علاقهمندان خودروهای اسپرت خاص قرار گرفت اما این پایان کار نبود چرا که در سال ۱۹۶۵ کارول شلبی تصمیم گرفت موتور ۲۸۹ را با موتور غولپیکر ۴۲۷ اینچ مکعبی (۷ لیتری) فورد جایگزین کند. این موتور به طور ویژه برای شرکت در رقابتهای اتومبیلرانی طراحی شده بود و با قدرت ۴۲۵ اسببخار، پیش از این تواناییهای خود را در رقابتهای اتومبیلرانی لمان برای فورد نشان داده بود. Cobra با وزن یک تن، با چنین موتور پر توانی به راحتی میتوانست به سرعت بیش از ۲۶۰ کیلومتر در ساعت دست پیدا کند اما کارول شلبی حتی به این هم اکتفا نکرد و موتور مسابقهای فورد را هم مورد بهسازی و تقویت قرار داد تا قدرت به ۴۸۵ اسببخار برسد و به این ترتیب Cobra میتوانست به راحتی تا حدود ۳۰۰ کیلومتر در ساعت سرعت بگیرد. کارول شلبی بزرگ، دلمان برایت تنگ شده است.
ضریب درگ دوج چارجر دیتونا محصول سال ۱۹۶۹ رقم باور نکردنی ۰٫۲۸ است. برای مقایسه بد نیست بدانید ضریب درگ پورشه باکستر که در قرن بیستویکم طراحی و ساخته شده ۰٫۲۹ است و خودرویی همچون بوگاتی ویرون در بهترین حالت ضریب درگی برابر با ۰٫۳۶ دارد. دوج چارجر دیتونا که بیش از هر چیز به دلیل بال بزرگ عقب و شکل آئرودینامیک مشهور است در اصل برای شرکت در رقابتهای اتومبیلرانی طراحی شده بود. مهندسان دوج برای افزایش سرعت این خودرو علاوه بر بهرهگیری از یک موتور پر توان، یک دوج چارجر معمولی را در تونل باد حس کردند و با تغییرات متعدد در طراحی بخشهای مختلف بدنه و افزودن اجرای آئرودینامیک، توانستند مدل دیتونا را تولید کنند. این خودرو در زمان خود آئرودینامیکترین خودروی عضلانی بود و بخش عمدهای از این موفقیت را مدیون دماغه نوک تیز و شیشه عقب کم زاویه خود بود. این خودرو با همین شکل و شمایل به رقابتهای اتومبیلرانی آمریکا پا گذاشت و به سرعت هم به قهرمان این رقابتها تبدیل شد و برای نخستین بار در این مسابقات توانست بیش از ۲۰۰ مایل (۳۲۲ کیلومتر) در ساعت سرعت بگیرد. البته موفقیتهای زیاد این خودرو باعث شد مسئولین برگزاری رقابتها قوانین محدودکنندهای وضع کنند تا عمر موفقیتهای چارجر کوتاهتر از آن باشد که مدیان دوج فکر میکردند.